7فاز: قطعهی تابستون کوتاهه که در اواخر تابستان 1386 در فضای مجازی منتشر شد، اولین سامِرهیت زدبازی و بدون تردید محبوبترین و مهمترین ترَک آنها و یکی از مهمترین ترَکهای رپ فارسی است که با استقبال گستردهی هواداران آنها روبرو شد و نوید دهندهی شروع دوران تازهی کار زدبازی با محوریت آهنگها و بیتهای پاپتر علیرضا جِیجِی و در کنار آن، موزیکهای دارکتر و بیتهای سنگینتر مهراد هیدن بود.
این روزها داستان گروه محبوب زدبازی به جاهای جالبی رسیده و انگار آن تنش مداومی که همیشه بین اعضای گروه وجود داشته و در تمام این سالها به شکل عجیب و غیر قابل باوری، در نهایت به خلاقیت بیشتر و کارهای بهتر آنها منجر میشده – و نه به اختلاف و انحلال گروه – بالاخره آنقدر بالا گرفته که به نظر میرسد به جدایی – حداقل مقطعی – اعضای قدیمیتر و جدیدتر زدبازی منتهی شده است. اتفاقی که به نظر، غیر قابل اجتناب میرسید.
گروه
زدبازی که بیش از ده سال پیش با همکاری دو نوجوان همدبیرستانی اهل تهران – سامان کرامتی (
ویلسون) و مهراد مستوفی (
هیدن) که کمی بعد، سهراب مرادخواه (
ام جی) هم به آنها اضافه شد – در اوج سلطهی سبک گنگستا و هیپهاپ بر موزیک روز دنیا و با رپ کردن بر روی بیتهای آمادهی ترانههای مطرح امینم، 50Cent و ... شروع به کار کرد، قدیمیترین و یکی از محبوبترین گروههای
رپ فارسی است که به نوعی میتوان آن را پرچمدار یکی از دو قطب اصلی
رپ فارسی –
زدبازی در برابر
صامت – دانست که از موسیقی هیپهاپ و گنگستری روز دنیا الهام میگرفت و با حفظ مؤلفههای خاص این سبک – دیس و دیس بَک، شاخبازی، رجزخوانی و کلکل - داستان زندگی تیپی از نوجوانان و جوانانِ به نسبت مرفهتر تهرانی و اکیپها و پارتیهایشان را با ادبیاتی صریح و بیپروا که بسیار به ادبیات روزمرهی جوانان، نزدیک بود و پر بود از کلکلها، فحشها و تکیهکلامهای محبوب جوانان همنسل آنها، تعریف میکرد. آنها خیلی زود جای خود را به ویژه در میان جوانان و نوجوانان تهرانی پیدا کردند و تقریبا از همین جاها بود که موسیقی لسآنجلسی آرامآرام از پلیلیستهای ایرانیها و به ویژه جوانترها خارج شد و موسیقیهای زیر زمینی داخل ایران، جای آن را گرفت. بعدها به دلایلی که اعضای گروه همواره از افشای آن اِبا داشته و آن را یک تصمیم شخصی دانستهاند،
سامان از گروه و کلاً از موسیقی کناره گرفت و سرنوشت زدبازی برای هواداران یا به اصطلاح
زاخارهایشان وضع مبهمی پیدا کرد. در همین اثنا بود که علیرضا جزایری (
جِیجِی) و سیاوش جلالی (
سیجل) – از آشناهای قدیمی بچههای گروه – و
نسیم که در پاریس کار موسیقی میکردند، در ابتدا به عنوان اعضای مهمان به گروه وارد شدند و کمکم جای خود را در گروه پیدا کرده و به خصوص
جِیجِی به یکی از دو آهنگساز اصلی گروه و به قول خودشان،
نخبهی زدبازی تبدیل شد و با ترَکهایی همچون
بیحس و مهمتر از همه
تابستون کوتاهه،
زدبازی را اینبار با رویکردی پاپتر و همهپسندتر احیاء کرد.
قطعهی
تابستون کوتاهه که در اواخر تابستان 1386 در فضای مجازی منتشر شد، اولین سامِرهیت
زدبازی و بدون تردید محبوبترین و مهمترین ترَک آنها و یکی از مهمترین ترَکهای
رپ فارسی است که با استقبال گستردهی هواداران آنها روبرو شد و نوید دهندهی شروع دوران تازهی کار
زدبازی با محوریت آهنگها و بیتهای پاپتر علیرضا
جِیجِی و در کنار آن، موزیکهای دارکتر و بیتهای سنگینتر مهراد
هیدن بود. این قطعه که بدون حضور سهراب
ام جی – که بسیاری او را بهترین رپر فارسی میدانند – و با حضور غافلگیرانهی سامان
ویلسون – پس از مدتها دوری و برای آخرین بار – ضبط شد، با المانهای تکنو، تمپوی تُند و حس و حال نوستالژیکاش، خیلی زود در میان هواداران گروه محبوب شد.
از قرار در ابتدا
جِیجِی،
سیجل و
نسیم در فرانسه بر روی این ترَک کار کرده بودند و سپس
سیجل در سفری به تهران، دموی
تابستون کوتاهه را برای سامان و مهراد پخش میکند و آنها هم که حسابی از آن خوششان آمده بوده، اعلام میکنند که هر دو میخواهند در این قطعه باشند؛ این طور میشود که گروه پس از ضبط کامل وِرسهای هر یک از بچهها، جای وِرسِ سامان را خالی میگذارد تا او در تهران بر روی آن رپ کند و بدین ترتیب، محبوبترین ترَک زدبازی تا به امروز، با آخرین همکاری مؤسس گروه با بقیهی بچهها تکمیل شود. بعد از انتشار این ترانه، گروه برای مدتی طولانی فعالیت نمیکند و این امر، شایعهی دستگیری سامان در ایران را تقویت میکند؛ با این حال این غیبت، دائمی نمیشود و زدبازی با انتشار یک تکآهنگ در مورد جنگ غزه –
شهر تاریک – پس از مدتی دوباره به صحنهی موسیقی برمیگردد.
تابستون کوتاهه یک نقطهی عطف در کارنامهی کاری
زدبازی محسوب میشود. تِم اصلی این ترانه که آهنگسازی و تنظیم آن توسط
جِیجِی انجام شده، دربارهی دوستان صمیمی و قدیمیای است که پس از مدتها در یک تابستان دور هم جمع شدهاند و از کوتاهی فرصت این دیدار مجدد حسرت میخورند. قطعه با یک اینتروی جذاب شروع میشود و سپس وِرس اول این ترانه را مثل بسیاری از کارهای مهمتر گروه،
هیدن با صدای مردانه و بمِ خود – که حالا دیگر به یکی از مشهورترین کاراکترهای صدا در رپ فارسی تبدیل شده – اجرا کرده و در آن از نگرانی پایان تابستان و سر رسیدن پاییز میخواند:
همهچی عالیه ولی اگه بذاره پاییز و با یکی از محبوبترین وِرسهای رپ فارسی:
چرا جلو میره عقربه هِی، متنفرم از تهِ دلْ من از اول مهر داغ دل همه را تازه میکند و به کُروس (ترجیعبند) خاطرهانگیزی میرسد که با صدای صاف و تمیز نسیم، حسابی روی زبان و در ذهن شنونده میماند. وِرسهای دوم و سوم کار را
جِیجِی و
سیجل با استایلی تقریبا مشابه میخوانند و وِرس پایانی را هم
ویلسون خوانده که در مجموع جزو بهترین کارهای او محسوب نمیشود.
تابستون کوتاهه به نوعی داستان زندگی بچههای
زدبازی است که نوجوانی و جوانی خود را به تناوب در تهران و اروپا گذراندهاند و هر تابستان، فرصت کوتاهی بوده برای دیدار مجدد دوستان صمیمی و با هم بودن و انجام کارهای قدیمی؛ محبوبیت این قطعه شاید بیش از هر چیز به روحیهی خاطرهباز ما برمیگردد و البته نمیتوان از ارزشهای آهنگسازی، بیت پر انرژی و بعضی از وِرسهای ماندگار این قطعه – به ویژه در پارت
هیدن – چشمپوشی کرد. بدون شک، دوباره گوش کردن این ترانه محبوب در اینروزها که انگار راستیراستی مسیر اعضای
زدبازی از هم جدا شده، برای هواداران پر و پا قرص این گروه، حس و حال ویژهای خواهد داشت و شاید امید به هم پیوستن مجدد همهی اعضا تحت نام
زدبازی را دوباره در دل آنها زنده کند.