ZED BAZI

ZED BAZI

همه چیز درباره ی زدبازی و بزرگ
ZED BAZI

ZED BAZI

همه چیز درباره ی زدبازی و بزرگ

تفسیر آهنگ شیدا از آلبوم بزرگ - متن آهنگ شیدا

    سلام.

هشتمین تفسیر از آلبوم بزرگ

اینبار تفسیر ترک شیدا از آلبوم بزرگ

فقط قبلش بگم این آهنگ یه تو دهنی محکم به اون اوبی هایی بود که گفتن رپ چیز مضخرفه و این متن شعر ها چرت و گفتنش راحته و رپر ها  قدرت شعر گویی ندارن

شیدا = عاشق

پس این ابیات از جایی گفته نشده وسُراییده شده ی خود بچه هاست

ورس سامان تفسیر نمیخواد وبیشتر معنی لغت میخواد.لغت هاش معنی بشن این ورس اوکیه

گفتی که پیدا=حاضر یی اینجا و اونجایی
آزاده و دلداد
=آزاد و اختیار سر از خود راهی دریایی
من رد پایت را با اشک می شویم
پی ات نمیگردم تویی که باز آیی

اینجا سیامک میگه تو رفتی و من چیزایی که من رو یاد تو میندازه با اشک(غمی که از رفتنت دارم) اونارو از بین میبرم بعد میگه من دنبالت نمیام و تویی که باید برگردی
چه حال زیبایی سرگشته و تنها
در اوج شیدایی

بعد سیامک میگه تنهایی من در عالم عاشقی چه زیباست مث اون شعر از سعدی که میگه "گر تو معشوق من باشی/به جهانی ندهم عالم شیدایی را"

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
که سختی های فراوان نهاد در ره
رندانرند به معنی زیرک
بیاموخت به این جمع سرگشته و حیران
هستیزندگی نبرد و رزمنده است انسان

معنی این بیت:زندگی دشمن انسان در میدان جنگ است و انسان جنگجوی میدان است
سپاس ایزد بخشنده و حنان
که به بنده ی پُر خطا باز دهد
فرجام فرصت دوباره(بخشش)
یگانه
تنها (تک ، یکتا) درمان فقط اوست و بس
گریان و خندان گویم اوست و بس
سپاس ز یزدان جاوید رهنما
که حباب
اینجا معنی کم و ناچیز میده عشقش مرا نجات داد در بلا

سامان میگه حتی کم ترین عشق به خدا مارو از بلا نجات میده
به من شادی آموخت و کردم غم رها
ره بستان نشانم داد ته قهقرا

قهقرا در لغت نامه به معنی به عقب رفتن است و در کل این بیت به معنی (خدا در پس رفت زندگه نقطه اوج و پیشرفت رو بم نشون داد)
گفتا خوش و خرم همی شاد بیا
سرمست دل و جان تند همچو باد بیا
هراسان شتابان به انتهای باغ بیا
بس مست تا طلوع می بده ساقیا

در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
حال غریبی است این گویی تو رویایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
به جان خریدم من این شور و شیدایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
حال غریبی است این گویی تو رویایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
به جان خریدم من این شور و شیدایی

چراغونی چه تابان است در بدو ورود
همچو گنجی در رهم پیش است این شمع و فروق

مهراد خودشو مث شاه ها تشبیه میکنه و میگه موقع ورودبه جایی که میرم روشن و شیک هستش

بعدم میگه این  چزا برام مث گنجن و من ارزششونو میدونم

چون رباطی اندرعالم در این لیل و نهار
مرتب جویای مهرم بدنبال بهار

اول بگم رباط به معنی دوام نمودن بر کاری هستش و مهراد میگه  با یه انگیزه بادوام همیشه و شب و روز در خوبی ها و پاکی ها به دنبال عشق و دوستی ام


سرگشته ام هرچند زبرم نیست انگور
مدهوشم و رسوا دگرم نیست درمون

مهراد میگه مستم اما انگور(شراب نخوردم)

یعنی کاری به گردنم افتاده و مقصرشم که نکردم (آش نخورده و دهن سوخته)

بعد میگه بی چاره ام و چاره ای ندارم ...
تنو میشویم از خود در این ماه تاب
شکوفا میشوم ز گرمی آفتاب

مهراد میگه در (ماهتاب=مهتاب =شب) این شب بدی و گناه و با پاکی رو از خودم دور میکنم البته شب خودش معنی دور از چشم همه رو میده

و بعد میگه با تنی پاک جلو چشمان ظاهر میشم

***

مهراد از اینجا شروع به نصیحت کردن میکنه

ره بیرون نشان ده به همه دیو صفتان

انسان های بد زات رو از زندگیت بیرون کن

عوض کن جای همدم رو بجا حیله گران

دوست خوب رو به جای دوست بد قرار بده

اگر اهل می و پیاله نیستی تو نیا
اگر شور و دل شیدا نداری تو نیا

زیرکی نیست برنجانی ز خود آدم را
هنر آن است بیاموزی ز عشق عالم را
این فلک زیباست اگر زیبا تو رفتار کنی
پر ز عالم میشوی گر که دلی باز کنی

اینجا مهراد به رفتار خوب اشاره میکنه و میگه باید رفتار خوب داشته باشیم
پرسش کن از آنکس که مدام خیره است

منظور از خیره ، توجه بسیاره ،،، مهراد میگه از افراد دانا سوال کن
حقیقت نزد شیفته فقط او دیده است

حقیقت قطعا نزد افراد دانا است
میگویدت که نیستم من اهل دروغ
کهکشانی ساخته شد بر پایه و نظم و اصول

خدا دروغگو نیست از آنجایی که  چنین چیزی خلق کرده پس جایی برای دروغ گفتن ندارد
تلخی ام نیست شود از شکرم یاد کنم
اسمی بگذارم زنده تنم خاک کنن
بنده ی گوشه نشین راهی پرواز کنم
پایان هر آن سختی سخن باز کنم

 

در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
حال غریبی است این گویی تو رویایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
به جان خریدم من این شور و شیدایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
حال غریبی است این گویی تو رویایی
در سر چه سودایی در دل چه غوغایی
به جان خریدم من این شور و شیدایی

 

نظرات 5 + ارسال نظر
kimia چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 16:59

این شعر زیبا از فرزانه شیدا س ک اگه اشتباه نکنم الان تو نروژ هستن ممنونم در هر حال

ماندی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 01:05

این شعر از کیه

سیا یکشنبه 9 فروردین 1394 ساعت 22:10

یه جا رو اشتباه نوشتی

میگه : بزم است تا طلوع می بده ساقیا

شما زدی بس است تا...

اشتباه تایپیه

reyhaneh چهارشنبه 5 فروردین 1394 ساعت 00:09

Kh khoob bod va por mohtava
Khaste nabashin

ممنون

وحید دوشنبه 3 فروردین 1394 ساعت 12:47

دمت گرم داشی...
خیلی جامع و کامل بود تفسیرت....
لذت بردیم..

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد